آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

تمام زندگیم پسرم آراد

شعرهای کودکانه برای پسرم آراد

  یه روز بابای نی نی    وقتی اومد به خونه          آورد برای نی نی        یه چتر بچه گونه       حالا نی نی به چترش      خیلی علاقه منده گاهی اونو میبوسه     باز میکنه میبنده           گاهی توی حیاطه  میگیره چترو بالا        ولی هنوز یه بارون         نیومده تا حالا هر روز به ابرا میگه     بارون بشی...
10 آذر 1392

شب تاسوعای حسینی

هر که پيمان با هو الموجود بست                گردنش از بند هر معبود رست  تيغ بهر عزت دين است و بس                     مقصد او حفظ آئين است و بس  خون او تفسير اين اسرار کرد                       ملّت خوابيده را بيدار کرد رمز قرآن از حسين آموختيم                        زآتش او شعله اندوختيم   در شب تاسوعای حسینی طبق یک رسم دیرین در گرگان مراسم  پا منبری برگزار میشود که در محلات قدیمی گرگان مثل سر...
10 آذر 1392

ویروس جدید سرماخوردگی

چقدر سخت گذشت(2) ازروز شنبه 25/8/92 پسر نازم دچار سرماخوردگی شد ومن هم طبق روال قبل به دکتر پسرم خانم فولادی نژاد زنگ زدم واقعا دکتر دلسوزی است منو راهنمایی کرد پس از مصرف داروها  دیدم آراد خوب نمیشه بردمش دکتر گفت مشکلی نداره و یک دارو دیگه به داروهای آراد اضافه کرد آراد آوردم خونه دو روز بعد وقتی داشتم حاضر میشدم بیام سرکار آراد بیدار شد و کلی استفراغ کرد اونم به فاصله20 دقیقه و چندین بار همینطوری که گریه میکردم با داداشم و باباش ساعت 7 صبح بردیم بیمارستان طالقانی  یکسره بالا میاورد وقتی دکتر معاینه کرد گفت بایدبستری  بشه من چون به هیچ دکتری جزء دکتر خودش اطمینان ندارم  زنگ زدم به گوشیشون و جواب دادند موضوع ...
9 آذر 1392

روزئولا اینفانتوم‌

چقدر سخت گذشت(١)   پسرم  سه شنبه 5 شهریور تب شدیدی  کردی ساعت 2 شب با  دائیت و بابات بردیمت بیمارستان طالقانی که  بیمارستان تخصصی کودکان است خیلی داغ بودی رو دستام بیحال افتاده بود ی  دکتر گفت باید آزمایش بده تا بگم چکار کنیدو بگم چقدر بهش دارو بدید رفتیم آزمایشگاه  از بس در زدیم خسته شدی آزمایشگاه با ما برخورد بدی داشت میگفت چرا در رو محکم یمیزنید بابات عصبانی شد گفت مگه حال بچه ام را نمیبینید  بعد دکتر شیاف و سفکسیم داد بردمت خونه تبت اومد پایین باز دوباره بعد از چند ساعت رفت بالا دیگه گریه های خودم هم در آومده بود از دکترت نوبت گرفتم بردمت گفت ...
4 آذر 1392

چهارشنبه 24 مهرعید سعید قربان مبارک

صدای پای عید می آید. عید قربان عید پاک ترین عیدها است عید سر سپردگی و بندگی است. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است که به قرب الهی رسیده اند. عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است  این عید مبارک     پسر نازم عید شما هم مبارک ...
28 آبان 1392

پنجشنبه2 آبان عید سعید غدیر خم مبارک

باز تابید از افق روزِ درخشانِ غدیر شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر چشمه های نور جاری شد ز دامان غدیر غدیر خجسته باد       عید غدیر خم بر تو پسر نازم مبارک ...
27 آبان 1392

شعر در وصف پسر نازم

پســـرم، برگ گلــــم، غنچه  خوشرنگِ دلــــم، دست خود را حلقه کن برگردنـــــم، خنده زن بر چشمهای خستـــه ام، عشق تو آواز صبح زندگیســـت، مهر تو آغاز لطف و بندگـی اســـت، سر گذار برشانه هایِ مـــــادرت، بوسه زن بر گونه هایِ زردِ مــن، خانه ام سبز از صدای شادِ توســت، مادرت مست از نوازشهـایِ توســـــت.   ...
27 آبان 1392

پسر نازم 12 ماهگیت مبارک

  جیگر مامان 18آبان 11 ماهگیت پر شد رفتی تو 12 ماهگی   چیزی به یکسالگیت نمونده  الان دست رو مبلها میگیری راه میری و چند ثانیه ای بدون کمک ما رو پاهات ایست میکنی چقدرم ذوق میکنی قربونت برم هر موقع سفره میندازیم میای وسط سفره همه چیز بهم میزنی مجبوریم بشقاب غذا رو تو دستو مون بگیریم برات یک ظرف غذا میزارم ولی تو همه رو  میریزی دور و بر میای طرف ظرف غذا ما عاشق  ران مرغ هستی وقتی بهت میدم میری یک گوشه شروع به خوردن اون میکنی کلی هم اب دهنت میریزه رو لباست ولی کلی باهش سرگرم میشی ما هم غذاهامونو میخوریم.   ...
20 آبان 1392

روز جهانی حضرت علی اصغر(ع) (همایش شیرخوارگان حسینی)

  پسرم گلم با شور اشتیاق فراوان  و طی پیگیریهای زیاد بلاخره تو لیست شیرخوارگان حسینی واقع در چهار راه میدان سقاخانه حضرت عباس (ع)  ثبت نامت کردم  و برگه ثبت نامت از خانمی که مسئولش بود گرفتم دنبال لباس برای این روز بودم که دبیرخانه طی تماس با ما گفت  خودمون به شما لوازمی که مورد نیاز  شر خوار میدهیم بلاخره روز موعد فرا رسید شب قبلش ساعت 5 صبح  خوابیدی و فرداش هر طور خواستم بیدارت کنم  نشد چقدر حرص خوردم چقدر اومدم نوازش کردمت بیدار شی نشد تا اینکه ساعت 11 بیدار شدی با عجله حاضرت کردم با دائیت بردم امام زاده شبستان حضرت فاطمه(ص ) آخر برنامه شون بود ولی با این وجود رسیدیم دنبال لباس برات بودم که گفتن...
19 آبان 1392

فرشته آسمانی من پا به زمین گذاشت

    آراد  نام فرشته ای است موکل بر دین و تدبیر امور و مصالحی که بروز آراد متعلق است .روز بیست وپنجم از هر ماه شمسی که آن را ارد نیز گویند و در این روز نو بریدن و نو پوشیدن را نیک شمردندی پسرم آراد شنبه  مورخه  18/9/91مصادف 8/12/2012 میلادی ساعت یک بعد ازظهر توسط خانم دکتر حاجی صادقی  در بیمارستان مسعود گرگان به دنیا آمد من در طول دوران بارداری خیلی فشارم بالا بود و چند بار بستری شدم حتی طوری بود که پزشکم  میخواست آراد را 7 ماهه بیرون بیاره که به لطف خدای بزرگ فشارم تحت کنترل در آمد و بچه را در تاریخ 18 به دنیا اوردن فشارم طبق گفته های دکتر در اتاق عمل ب...
9 آبان 1392