آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

تمام زندگیم پسرم آراد

شعرهای کودکانه دوران مامانی

1392/11/2 9:55
521 بازدید
اشتراک گذاری

 

  

شعرهای قدیمی

یک ، یک دوستی داشتم
دو ، دوستش می داشتم
سه ، سپاسگزارم
چهار ، چاره ندارم
پنج ، پنجه ی آفتاب
شش ، شیشه ی عمرم
هفت ، هفت تیر به دستم
هشت ، هشت ساله دختر
نه ، نوروز امسال
ده ، ده ساله دختر
یازده ، ریزه میزه
دوازده ، گل می ریزه

شعرهای قدیمی (4)

آفتاب زده گلی گلی
قدقد مرغ کاکلی
تخم سفید میزاره
جوجه شو در میاره

شعرهای قدیمی (2)

یک مال من
دو مال تو
سه مال آبجیش
آهای کوفته برنجیش
آهای مادر گنجیش
آهای کفگیر ملاقه
آهای قابلمه داغه
آهای آش رو چراغه
بیا گشنه نباشیم
با هم بخوریم و پاشیم

شعرهای قدیمی (1)

رفتم لب رودخونه
دیدم بلبل می خونه
گفتم بلبل دیوونه
بیا بریم به خونه
قلیون برات چاق کنم
دودشو هوا کنم
بابام رفته مدینه
سر خاک سکینه
ای مرغ پر طلایی
امشب کجا می خوابی ؟
سر حرم پیغمبر
صل علی محمد
صلوات بر محمد

شعرهای قدیمی (3)

گنجشکک اشی مشی
لب بوم ما نشین
برف میاد گوله میشی
بارون میاد خیس میشی
می افتی تو حوض نقاشی

شعرهای قدیمی (5)

خورشید خانم
آفتاب کن
یک مشت برنج
تو آب کن
ما بچه های گرگیم
از سرمایی بمردیم

شعرهای قدیمی (6)

لالا لالاگل فندق
ننه ات اومد سر صندوق
لالالالا گل گردو
بابات رفته توی اردو
لالالالا گل پسته
بابات رفته کمر بسته
لالالالا گل سوسن
بابات اومد چشام روشن
لالالالا گل زیره
چرا خوابت نمیگیره
که مادر قربونت میره

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)