چهارشنبه سوری و تخت خواب
سلام مامانی دیروز رفتیم برات تخت خواب خریدیم چقدر گشتم تا اونیکه تو ذهنم بود برات بخرم تمام گرگان زیر پا گذاشتم تا برات تخت بخرم بهر حال رفتم مغازه درست میدان سر خواجه مغازه عرب عامری اونجا تخت تو خریدم و صاحب مغازه گفت بعداز ظهر براتون میفرستیم برعکس اون شب چهارشنبه سوری بود گفتم اگر ممکنه زودتر بیارین تا خیابانها شلوغ نشده دیدم ساعت 3 آوردن که شما خواب بودی من و بابات از تخت خوابت عکس گرفتیم وقتی بیدار شدی تعجب زده رفتی طرفش گفتیم تخت و سر هم کنیم ولی تو مگه گذاشتی میخواستیم پیچش ببندیم میومدی از دست ما میگرفتی جیغ و گریه میکردی خودت اینکار انجام بدی هر کار کردیم که سرتو گرم کنیم تا تخت ببندیم نشد که نشد 2 ساعت پای تخت بودیم ولی نذاشتی تخت یک پیچ رو ببندیم به این نتیجه رسیدیم که بیخالش شیم و برا فردا بزاریم حال ببینم امروز اجازه وصل کردن تخت و میدی یا نه؟
عزیزم اینم بهت بگم دیشب چهارشنبه سوری بود ما تو خونه موندیم وقتی نارنجک میزدن چقدر میترسیدی دعا میکردم زودتر تمام بشه چهارشنبه سوریتم مبارک باشه عزیز دلم
تق تق تق فش فشه، فاصلمون کم بشه
هیزم و نفت و آتیش، دوست دارم خداییش
سیب زمینی به سیخه، عکس گلت به میخه
غماتو بیار فوتش کن، کینه داری شوتش کن !
هوا بهاری میشه، سرما فراری میشه
زردی ازت دور بشه، هر چی میخوای جور بشه !